مهیـــــــــــــــــــــاس

... لحظه هایت را در هم آمیز،و بگذار حاصل هم آغوشی طلوع و غروب هایت ، زندگی باشد

مهیـــــــــــــــــــــاس

... لحظه هایت را در هم آمیز،و بگذار حاصل هم آغوشی طلوع و غروب هایت ، زندگی باشد

28

می دانی ؟
به هیچ کجایِ دنیا بر نمی خورد اگر
ما
زودتر از این ها به وصالِ هم می رسیدیم
اما
آسان اگر می آمدی
به یک دعا و چند قطره اشک اگر
راهِ جاده کوتاه تر می شد
و تو به من می رسیدی
هیچ گاه معنیِ رسیدن را نمی فهمیدیم
معنیِ دست ها و معنیِ نگاه هایمان را
اگر تو زودتر از این ها می آمدی
و در گوشم زم زمه ی
دوستت دارم ها را سر می دادی
قلبم پر نمی کشید تا خدا برایت
اینکه حالا هرکجا که باشم
هر عاشقانه ای را که ببینم
چشمانم را آرام می بندم
و با فکرِ روزهایِ نیامده مان
لبخند می زنم و در دل
برایت ذوق می کنم
این ها یعنی
من قدرِ بودنت را خواهم دانست
حالا اگر روزهایی تلخ شویم
اگر روزهایی کم باشیم
اگر روزهایی گم باشیم در روزمرگی ها
می دانم
که دلمان بی تاب و توان است
برایِ آغوش هایِ دوباره مان
می دانی ؟
این تنهاییِ طولانی
می ارزد
به تمامِ عاشقانه هایِ آرامی که
از زبانِ تو خواهم شنید

انسی

27

دلم میگیره

گاهی از یه حرف

از یه جمله

از یه کلمه ی ساده

حتی یه نگاه

دلم میگیره از هرچی که اون لحظه بهانه بده دستم تا چشام پر اشک شه

نمیگم حساس نیستم

زودرنج نیستم

یا اینکه لوسم

اما...


گاهی

دلم میگیره...



پ.ن: 7 شهریور

عدد دوست داشتنی من...

26


عجب دلی داشتم که 1 سال اینجا چیزی ننوشتم!

عچب تر دلی داشتم که حتی بهش سر نزدم...

عجبناک تر اینکه عجب رویی دارم!!

دیگه دنبال بهونه نیستم. اما حقیقت اینه

اینکه تو وبلاگ دیگه ای هرچند تو مبحثی کاملا متفاوت می نویسم

اینکه خودم رو درگیر گهگاه فیس بوق کردم

اینکه درس

اینکه کنکور

باز کنکور

باز...

اینکه خیلی از خواننده هام

پشت در وبلاگ قبلی

جا موندن.......

پاییز اومد 

و من برای اولین بار تو این فصل 

مشتاقم !!!!! 

روزهای زیبا باز هم دارن شروع میشن  

و من 

خوشحالم !!!! 

بهترین روزهای زندگی دارن باز هم جاری میشن تو لحظه به لحظه نفسهام 

خدایا شکرت 

با این کارت تازه کم کم بی حساب میشیم . بخاطر تابستون دردناکی که سرم آورده بودی 

اما 

ارزشش رو داشت..... 

مهر اومد 

اما 

با مهر شروع نشد... 

با مهر به عزیزترین های مقطعی ام... 

امسال بر خلاف همه ی سالهای پیش سکوت کردم 

اما... 

یاد یاران ما را بس.... 

باز هم یقین که جاتون تو قلبمه . تک ستاره ی دلم و.... جناب شاعر !!!

23.پاییز دوست داشتنی

این تابستون با چشم به هم زدن نگذشت

این تابستون خیلی طول کشید

خیلی کش اومد

اولین تابستون عمرم که هر روز لحظه شماری میکردم برای تموم شدنش...

خوشحالم که داره تموم میشه

خوشحالم که هوا دیگه سرد و پاییزی شده

خوشحالم که برای اولین بار مشتاقانه میرم سمت پاییز 

مثه مادری که بچه ش رو سر راه گذاشته و بعد 20 سال پشیمون پیداش میکنه و در آغوش میکشش

شاید حالا برعکسه

من مادرم رو ول کرده بودم و میرم سمتش

پاییز ، مولد من....