چقدر این روزها صدای ناله ی شاهین بهم فاز میده...
چقدر این روزها یه کم بیشتر از برف به بارووون احتیاج دارم...
چقدر به یه دوست مثل ستاره ی لعنتی
چقدر به کمی دلداری و امید کاذب مثه وجود ب ه ا ر...
چقدر به کمی انرژی ...
جقدر به تو...
تو...
تو...
اینها همه٬ بهانه بود...
تو..
تو..
تو.....
((ببخشید که نبودم )) !!!
این تنها جمله ایه که بعد یه ماه و خورده ای می تونم بگم !
حالا حتمنم مخاطبش شما نیستید . شاید به خودم !
حالا اینا رو بیخیال . حوصله اضافات گویی ندارم ! خدا رو شککککر امتحانا تموم شد (صرف نظر از نمره ها )
دوس داشتم مثه هر سال روز تولدم رو آپ کنم و کلی حرف داشتم واسه زدن . اما خب ٬ نشد ...!
خیلی پساپس از همه ی ۹۶ نفر (شاید بیشتر ) ای که تبریک گفتن یک دنیا ممنونم. دنیا دنیا عشق برای همه تون
بیشتر خواهم بود. به یادم باشید....
تو راهروی ساختمون مرکزی داشتم راه میرفتم که پشت شیشه ی رزروشن سلف عکس یک دختر کوچولوی خوشگل که چسبونده بودن توجهم رو جلب کرد..بی اختیار از حرکت ایستادم
_ ببخشید...
+ خانم تایم شارژ تموم شده.فردا بیاید
_نه نمیخوام شارژ کنم... میشه عکس این بچه رو بهم بدین ؟؟؟
+ این رو میخواین ؟؟؟ چرا ؟؟
_ آخه مال منه !!!!
یه لبخندی میزنه و میگه : ا مال شماست ؟؟ همین جا رو زمین افتاده بود . بفرمائید...
_ ممنونم !
+ کی هست حالا ؟؟
_ خودمم !!
+ جدی؟؟؟ بزار نگا کنم... ا آره راست میگین .. آخی... ماشالله... خدا نگه اش داره !!
یه لبخندی میزنم و ، میرم ...
پ.ن : جون من اعتماد به نفس رو داشتی ؟؟؟
دقت کردین سال به سال نمی رقصیم و شادی نمیکنیم همین که دم محرم میشه زرت و زرت مهمونی و آهنگ و بزن بکوب و آرایش و مدل مو های جدید و ... از ترس اینکه ای وای ۲ ماه قراره بپوسیم !! حالا انگار اون 10 ماه دیگه خیلی کیفمون کوکه !
والله با این نوناشون !!!
طبق عادت و عرف و سنت و ادای احترام ، منم مثه همه ماه محرم رو تسلیت میگم...
+ مرسی از بابک عزیز که پیگیر حالم بودی... فقط می تونم بگم بد و خوب رو شکر.... چیز دیگه ای نمیشه گفت. شاداب باشی همیشه