کاش این روزا این رنگی نبودن...
انقدر حرف دارم که همشون به طرزی هجوم میارن سمتم که لالمونی گرفتم
با تمام وجود غمگینم ، و مثل همیشه با تمام وجود بیشتر از قبل می خندم.صبر و تحملم بیشتر شده و به طرز عجیبی نسبت به بعضی چیزا واکنش نشون نمی دم.چند تا نفس عمیق می کشم ، و خورد میشم....
بگذریم.... اما کاش... یه کم درکم می کردی و به خیلی چیزا عادت نمی کردی...
روزای خوبی گویا در راهن واسم
بازم شمال
بازم بابلسر
بازم دائم پارکینک 3و4 (البته اگه این هوا و برف بزارن)
بازم دیوونه بازی های قشنگمون با بهترین دوستام
بازم چلنج اکسپتد....
شاید این تحول واسم واقعا لازم بود.....
پ.ن: این کنکور لعنتی ام حتما باید تو اوج لحظه شماری واسه گذشتنش ، یه هفته هم عقب میفتاد !!!